ولادت امام زمان(عج)مبارک باد برای فرجش دعاکنید
بيا كه بي رخ تو طاقتي ندارم من به غير ديدن تو حاجتي ندارم من گل هميشه بهارم تو هستي و بيتو به سير باغ چمن رغبتي ندارم من به غير نقش ولاي تو از ازل اي دوست به لوح سينه خود زينتي ندارم من گذشت عمر من چشم من بر راه بيا اميد دلم، فرصتي ندارم من به جان فاطمه (س) هرگز مران مرا زين در كه غير تو به كسي الفتي ندارم من مرا به رسم غلامي قبول كن مولا اگر كه روسيهام قيمتي ندارم من ...
نویسنده :
مامان وبابا
17:19
نظرسنجی لطفا بگید کدوم درو انتخاب میکنید خجالت نکشید
کدوم درو ترجیح میدین؟؟ برای مشاهده در ابعاد واقعی کلیک کنید ...
نویسنده :
مامان وبابا
23:32
خصلت مردها باجنبه هاش رمز بخوان
تقدیم به کسایی که خداروهیچگاه ازیاد نبردن
خداوند تنها روزنه امیدیست که هیچگاه بسته نمی شود تنها کسیست که با دهان بسته هم میتوان صدایش کردوباپای شکسته سراغش رفت وتنها خریداریست که اجناس شکسته رابهتر برمیداردوتنها کسیست که وقتی همه رفتند میماندوقتی همه پشت کردند اغوش می گشایدخداروبرات ارزومیکنم
نویسنده :
مامان وبابا
18:54
بابا جون انشالله زود خوب شی
سلام عزیزم امروز باهم رفتیم باشگاه دیگه از سالک نمی ترسم چون توکل کردم به خدا خودش مواظبمون عزیزم دیشب مامانم زنگ زد گفت دکتر به بابامصطفی گفته باید چشات وعمل کنی به خاطر اینکه من نگران نشم مادری گفتش چیزی نیست منم زدم زیر گریه مامان هرکاری کرد اروم نشدم مامانم وخیلی ناراحت کردم گفت اگه گریه کنی میمیر م دور ازجانش به خدا غریبی سخته مامانی ایشاللله بزرگ شی تازنده ام به خدا به غربت نمی فرستمت چون خودم کشیدم فقط خدا میدونه غم دلم و....... ...
نویسنده :
مامان وبابا
18:53
پدر عزیزم روزت مبارک
پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون / با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها / هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا . . ...
نویسنده :
مامان وبابا
16:38
همسرم روزت مبارک
ای تمام زندگی و هستی ام، عشق را با تو تجربه كردم و بدان مروارید زیبای عشقت همیشه در صدف سرخ قلبم جای دارد. بهترینم، به پای همه خوبیهایت برایت خوب بودن، خوب ماندن و خوب دیدن را آرزو می كنم. روز مرد را به تو عزیزترینم تبریك می گویم ...
نویسنده :
مامان وبابا
16:25
قربون خدابرم
هوسی به قیمت تباهی می گفت: ساکن لندن بودم. یه روز سوار تاکسی شدم و قبل از رسیدن به مقصد کرایه رو به راننده دادم. راننده مابقی پولم رو بهم برگردوند. نگاه کردم دیدم بیست سنت اضافه بهم داده. تا قبل از رسیدن به مقصد مدام با خودم کلنجار رفتم که اضافی پول رو به راننده برگردونم یا نه ؟ تا اینکه بالاخره به نفسم غالب شدم و بیست سنت اضافی رو به راننده پس دادم... ... به مقصد رسیدیم و من پیاده شدم. داشتم از تاکسی دور می شدم که راننده سرش رو از شیشه اتومبیل بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم . ...
نویسنده :
مامان وبابا
18:27