اریانااریانا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

ستاره زندگیم

ولادت امام زمان(عج)مبارک باد برای فرجش دعاکنید

بيا كه بي رخ تو طاقتي ندارم من به غير ديدن تو حاجتي ندارم من گل هميشه بهارم تو هستي و بي‌تو به سير باغ چمن رغبتي ندارم من به غير نقش ولاي تو از ازل اي دوست به لوح سينه خود زينتي ندارم من گذشت عمر من چشم من بر راه بيا اميد دلم، فرصتي ندارم من به جان فاطمه (س) هرگز مران مرا زين در كه غير تو به كسي الفتي ندارم من مرا به رسم غلامي قبول كن مولا اگر كه روسيه‌ام قيمتي ندارم من     ...
2 تير 1392

تقدیم به کسایی که خداروهیچگاه ازیاد نبردن

خداوند تنها روزنه امیدیست که هیچگاه بسته نمی شود تنها کسیست که با دهان بسته هم     میتوان صدایش کردوباپای شکسته سراغش رفت وتنها خریداریست که اجناس شکسته رابهتر     برمیداردوتنها کسیست که وقتی همه رفتند میماندوقتی همه پشت کردند اغوش می     گشایدخداروبرات ارزومیکنم
7 خرداد 1392

بابا جون انشالله زود خوب شی

سلام عزیزم امروز باهم رفتیم باشگاه دیگه از سالک نمی ترسم چون توکل کردم به خدا خودش مواظبمون   عزیزم دیشب مامانم زنگ زد گفت دکتر به بابامصطفی گفته باید چشات وعمل کنی به خاطر اینکه من نگران   نشم  مادری گفتش چیزی نیست منم زدم زیر گریه مامان هرکاری کرد اروم نشدم مامانم وخیلی ناراحت   کردم گفت اگه گریه کنی میمیر م دور ازجانش  به خدا غریبی سخته مامانی ایشاللله بزرگ شی    تازنده ام به خدا به غربت نمی فرستمت چون خودم کشیدم فقط خدا میدونه غم دلم و....... ...
7 خرداد 1392

پدر عزیزم روزت مبارک

پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون / با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون   هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها / هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا . .   ...
3 خرداد 1392

همسرم روزت مبارک

  ای تمام زندگی و هستی ام، عشق را با تو تجربه كردم و بدان مروارید زیبای عشقت همیشه   در صدف سرخ قلبم جای دارد. بهترینم، به پای همه خوبیهایت برایت خوب بودن، خوب ماندن و   خوب دیدن را آرزو می كنم. روز مرد را به تو عزیزترینم تبریك می گویم     ...
3 خرداد 1392

قربون خدابرم

هوسی به قیمت تباهی می گفت: ساکن لندن بودم. یه روز سوار تاکسی شدم و قبل از رسیدن به مقصد کرایه رو به راننده دادم. راننده مابقی پولم رو بهم برگردوند. نگاه کردم دیدم بیست سنت اضافه بهم داده. تا قبل از رسیدن به مقصد مدام با خودم کلنجار رفتم که اضافی پول رو به راننده برگردونم یا نه ؟ تا اینکه بالاخره به نفسم غالب شدم و بیست سنت اضافی رو به راننده پس دادم... ... به مقصد رسیدیم و من پیاده شدم. داشتم از تاکسی دور می شدم که راننده سرش رو از شیشه اتومبیل بیرون آورد و گفت: آقا از شما ممنونم . ...
1 خرداد 1392