داداش میلاد اومده
سلام عزیزم بابایی صبح ساعت٦رفت دنبال داداش میلادبرای بابایی لقمه گرفتم داداش میلاد باماشین
دوست بابایی رو تامحل کارش برد کمی میلاد دیر کرد راه رو زیاد بلد نبوداریاناجونم خواب بود از وقتی بیدار
شدی منو یادت رفته الهی قربونت برم که مثل پروانه دوره داداشی می گردی منم باخیال راحت اومدم
سراغ وبتالانم خیلی خستم خوابم میادخدایا شکرت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی