روز بیاد موندنی بود امروز
سلام نازگلم وقت ناهار سر سفره خوابت گرفت همش چرت میزدیمنم ظرف هاروشستم
تارسیدم بخوابونمت خوابت پریده بود همش تقصیر من بود باید کارامو میذاشتمبه شما میرسیدم
هرکاری کردم نخوابیدی ساعت ٤رفتیم سی وسه پل شهربازی اونجا وقتی خسته شدی خودت
گفتی بریمشام وبیرون خوردییم بابایی زحمت همه چیزوکشیدخیلی خوش بود داداش
میلادم بود جذاب تر شده بود فردا دوست بابایی باخانمش میان خونمون خداکنه بهشون
خوش بگذره بتونیم میزبانای خوبی باشیم انشااللهشما خسته بودین ساعت ١٠خوابیدین
الهی من فدات بشم مامانی خیلی دوست دارم امروز اگه شیطنت می کردی همش
میگفتی مامان معذرت منم معذرت خواهیت وقبول می کردم شیرینم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی