آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند . . .
سلام زندگیم ساعت٤صبح من وبابایی با صدای سرفه های شدیدت از خوابپریدیم هر کاری
کردیم خوب نشدی امید منوبابایی فقط خدابود دلم گرفت خیلی گریه کردم صدای اذان مسجد به
گوش رسید ارام شدم نمازم وخوندم اومدم پیشت دیدم رو سجاده جلوی بابایی به سجده رفته
بودی اول ندیدمتبعد بابایی نمازش تموم شد بغض توی گلوش جمع شده بود به خاطر حرکت
شما صبح تا ساعت ١٠هرچی به مطب دکتر قاسمی تلفن کردم کسی نبود همراه بابایی به
سفارش یکی از دوستاششماروبردییم بیمارستان امین خلوت بود دکتر واست داروودوتا اسپری
نوشتگفت دوهفته دیگه بیاین معاینش کنماگه سرفه هاش قطع شد اسپریهاشو قطع
کنید از دیشب منو به بایی ٤ساعت یه بار دارو واسپرهات وسروقت به شما دادییممن کلا
خواب از سرم پرید ولی بابایی سرش درد میکرد داروهای ساعت ٧ به بعد رو خودم دادم به امید
خدا هرچی زود تر خوب میشی گلمپیش خداو لطفش به ما دلم روشن خودش شفات میده