اریانااریانا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

ستاره زندگیم

ازطرف بابا تقدیم به همه بچه های دبستانی سالهای68تا76

1391/11/6 17:52
نویسنده : مامان وبابا
238 بازدید
اشتراک گذاری

گاو ماما می کرد

گوسفند بع بع می کرد

سگ واق واق می کرد

و همه با هم فریاد میزدند حسنک کجایی

شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روز به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.

موهای حسک دیگر مانند پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.

دیروز که حسنک با کبری چت می کرد.کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگر میشکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد.

برایمراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود.ریز علی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت.ریزعلی سردش بود و دلش نمیخواست که لباسش را درآورد.ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله دردسر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد و کبری و مسافران قطار مردند

اما ریز علی بدون توجه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود.الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او اصلا حوصله مهمان ندارد.او پول ندارد که شکم مهمان ها را سیر کند.

او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد.

او کلاس بالایی دارد.او فامیل های پولداری دارد و آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت.اما از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستانهای قشنگ وجود ندارد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

زهره مامان آریان
11 بهمن 91 0:48
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
12 بهمن 91 12:06
جالب بود ولی تصور واقعیت داشتن اینها ادم را نارحت می کنه
منجی
13 بهمن 91 15:21
سلام...وبلاگ بسیارزیباوموفقی دارید....به من هم سربزنید منولینک کنیدولوگوی منوبذارین به وبلاگتون لطفا.....خبربدهیدمنم شمارولینک کرده ولوگوتون روبذارم به وبلاگم........آمدن شمابرای من افتخاراست....منتظرتم.....
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
17 بهمن 91 11:54
خوبید ؟ کجائید ؟ دلمون براتون تنگ شده
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
1 اسفند 91 11:24
سلام خواهرم مرسی انشاله سال پرخیرو برکتی داشته باشیی زیر سایه الله سلام به اقاتون برسونید دخترم ومامانش 10روزدیگه انشاله میان ببخشید دسترسی به اینترنت نداشتیم بهتون تبریک سال نو بگیم به امیدبهاری که با امدن امام زمان تکمیل بشه برا فرجش صلوات

نیلوفر
3 اسفند 91 15:32
___████__████_███ __███____████__███ __███_███___██__██ __███__███████___███ ___███_████████_████ ███_██_███████__████ _███_____████__████ __██████_____█████ ___███████__█████ ______████ _██ ______________██ _______________█ _████_________█ __█████_______█ ___████________█ ____█████______█ _________█______█ _____███_█_█__█ ____█████__█_█ ___██████___█_____█████ ____████____█___███_█████ _____██____█__██____██████ ______█___█_██_______████ _________███__________██ _________██____________█ _________█ ________█ ________█ _______█
خاله زهــــــــــرا
17 اسفند 91 16:03
س ل ا م ! خوبي؟! بعد از كلي وقت آپم ! بيا پيشمون
lمامان زهرا دختر دوست داشتنی
24 اسفند 91 14:02
دوست گلم این آخرین باری که تو سال 91 مهمون خونه ات میشم سال نو پیشاپیش مبارک .بهترین سال را برات آرزو مندم . دعا برای ظهور آقا امام زمان (عج) در موقع تحویل سال یادتون نره. با پست های آخر 70 تا 73 سال 91 بروزیم.
نیلوفر
29 اسفند 91 2:04
______¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤---------------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤-------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤----------------------¤¤¤-¤¤¤-----------------------¤¤¤ __¤¤¤¤¤--------------سلامی به گرمی خورشید---------------¤¤¤ _ ¤¤¤--¤¤¤------------------------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤------------------------------------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤--در سراشیبی که نامش زندکیست------------------------------¤¤¤ ¤¤¤------باهمه بیگانگیها میروم------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤----------در سکوت سرد غمگین زمان------------------------------¤¤¤ ¤¤¤--------------بی هدف بی یار و تنها میروم------------------------¤¤¤ _¤¤¤----------------در سراشیبی که نامش زندگیست------------¤¤¤ __¤¤¤------------------می روم شاید که در دشت بزرگ--------¤¤¤ ____¤¤¤-------------------باز یابم آنچه را گم کرده ام--------¤¤¤ ______¤¤¤------------------موفق باشی-----------------¤¤¤ _________¤¤¤------پیشاپیش نوروز---------¤¤¤ ____________¤¤¤¤¤¤--مبارک باد--¤¤¤¤¤¤ _____________¤¤¤--------------------------¤¤¤ ________________¤¤¤-------بای-----¤¤¤
عمه ي آتنا
29 اسفند 91 22:08
بهار را به تو تبريك نمي گويم... تو را به بهار تبريك مي گويم... تو از هر بهار براي من ارزنده تري... بهارت پيشاپيش مبارك:
خاله زهرا
30 اسفند 91 17:50
ســــــــــــــــــــلام گلـــــــــــــــــــــم سال نو رو ب خودتو و این نازنین خاله تبریک میگم ! سال خوبی داشته باشی عزیزم [بوسه]
نیلوفر
17 فروردین 92 16:40
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▓▒▒▓▒▒▒▒ ▒▒▒▒▓▒▒▓▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒▓▒▒▒▒▒▒▒▒▓▒ ▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒سلااااااااااااااااااااممممممممم سال نو مبارک مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اپییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم
آریانا
18 فروردین 92 17:56