بابایی واسه دخملش دوچرخه خریده مبارکت باشه زندگیم
سلام ناز من دیروز مامان ستایش اومداز مامانی خواست که دم در خونه
ها مون وبشوریم هرکاری کردم عصری نخوابیدی مامانی نخواست بیای بیرون
هوام سرد بود خدایی نکرده مریض نشیساعت 5 بلاخره خوابیدی منم یک
ساعت بیشتر کار نداشتم شمارویک ساعت بعدبیدارکردم صدای زنگ در اومد
بابایی بود منم چشمات وبستم تا بابایی دوچرخه ایی که قراربود واست بگیره
بیاره خونه بعشماروسورپرایز کنیمبادیدن دوچرخه خیلی خوشحال شدی
شام تو روی دوچرخت خوردی هر کاری کردییم پایین نیومدی فدات بشم
خداکنه زودباتن سالم دوچرخه سواری رویاد بگیری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی